#شهربازی_پارت_52


_ مال من نیست

_ میدونم .... من برات خریدم

هاج و واج نگاهش کردم

برای من خریده بود ؟

نمی دانستم چه بگویم اما اصلا دوست نداشتم قبول کنم

دست دست کردن مرا که دید از ماشین پیاده شد و به سمتم آمد

_ بگیرش، برای تو گرفتم ، میدونم که از اینا استفاده می کنی

درون کیفی که به سمتم گرفته بود را نگاه کردم

کنجکاو بودم بدانم چه چیزی ست که من استفاده می کنم و او می داند.

از دیدن دفترچه های جلد چرمی ، رنگی در سایز آ پنج شوکه شده بودم .

او از کجا می دانست من از این دفترچه ها استفاده می کنم.

_ انقدر تعجب داشت ؟ بگیر دیگه دستم خسته شد.


romangram.com | @romangram_com