#شهربازی_پارت_42


دوباره سکوت را شکسته بود آن هم با چه سوالی

_ چی بگم؟

_ 19 سالته آره

_تموم شده رفتم تو بیست سال

همین سه هفته پیش تولدم بود 21 مرداد

نه جشنی در کار بود و نه هدیه ی تولدی.از آرش که انتظاری نبود، آرمین هم دو روز بعدش به یاد آورده بود. بابا تبریک گفته بود و مامان آن روز را به خانه ی دایی محسن رفته بود.

_ کی بوده تولدت؟

_ سه هفته پیش

_هفته ی دیگه تولد تاراست میخوام غافلگیرش کنم

_ خوش به حالش

از دهانم پرید اصلا قصد نداشتم بگویم نگاه طاها بیشتر مرا خجالت زده کرد .

سرم را زیر انداختم و حرفی نزدم خداروشکر طاها هم ادامه نداد.


romangram.com | @romangram_com