#شهربازی_پارت_23

_ سلام

_ علیک سلام ، من سلام کردم اما تو غرق بودی .حالا جواب سوالم و بده

ای بابا آرمین هم گیر داده بود من هنوز نمیدانستم باید بگویم یا نه

_ هیچی یکمی امروز خسته شدم

_ همین؟

_آره

با قرار گرفتن غذاها توسط شهلا خانم روی میز هر دو در سکوت مشغول خوردن شدیم

_درس ودانشگاه که خوبه ؟ آره ؟ مشکلی که نداری؟

_ نه ، خوبه

بعد از مدت ها که سرش شلوغ بود امروز انگار یاد من افتاده بود

البته گله ای نداشتم همین که گاهی بود ، کافی بود.

باز بهتر از آرش بود که هیچگاه نبود.

از او هم گله ای نداشتم. همه که نباید در زندگیشان حضور اطرافیانشان پررنگ باشد اصل خود حضور است همین که حضور دارند کافیست.

romangram.com | @romangram_com