#شاهین_پارت_5

این قدر غرق در فکر هایم بودم که متوجه نشدم کی از پارکینگ خارج شده و به خیابان سوم رسیدم! با دیدن شیرین فروشی عسلک، ماشین را به سمت راست کشاندم . نگاهم به آینه ی جلو و بعد بغل ماشین رسید، از نازنین خبری نبود تا من بتوانم پاکت سیگارم را از داشبورد در بیاورم. آخرین نخ باقی مانده را با لب هایم بیرون کشیدم و پاکت مچاله شده را از شیشه ی باز پایین انداختم. قصد فشردن فندک ماشین را داشتم که متوجه روشن شدن صفحه ی گوشی همراهم شدم. گوشی را برداشتم و با دیدن اسم پروانه، یک لحظه چشم هایم بسته شد. به این فکر می کردم که قول امشب را به او داده بودم یا فردا که در ماشین یک باره باز شد و من با ترس به صورت نازنین زل زدم.
نشستن نازنین روی صندلی و داغ شدن فندک هم زمان شد تا من هم از شوک دربیایم. حالا فرصتی برای جواب دادن به پروانه را نداشتم، موبایل را پشت فرمان ماشین انداختم و فندک را به سیگار چسباندم
- من از بوی سیگار حالم بد می شه!
نازنین، ضمن کشیدن کمربند روی سینه اش، جمله را با حرص مخصوص به خودش گفت. دود را از سینه ام بیرون فرستادم. فرمان را با دست آزادم به سمت خیابان چرخاندم و همان طور که سرم به سمت خیابان بود ، دومین پک را هم هر چه عمیق تر کشیدم! سرم را از عمد بیرون تر بردم و دود را به هوای آلوده تهران سپردم . سیگار را بیرون انداختم و با بالا کشیدن شیشه گفتم:
- اینم به خاطر شما!
- خب ضرر داره ، چرا می کشی؟
لحظه ای چشم از ماشین های جلوی رویم گرفتم و به صورت اخم کرده اش نگاهی انداختم:
- تو چرا این قدر نگران منی؟
اخم های نازنین بیشتر در هم شد و به شیشه ی جلو زل زد:
- همین رفتارای من باعث سوتفاهم شده !
- سوتفاهم؟
- آره ! اصلا اون طوری که فکر می کنی نیست!
حرف هایش حکم ناپلئونی های داغ شیرینی فروشی عسلک را داشت. نیشم باز تر شد و راه رستوران آرمین را در پیش گرفتم:
- من طور خاصی فکر نمی کنم! احساس می کنم فقط ...
سکوت کردم و متوجه نگاهش به خودم شدم، بی حرف تنها شانه ای بالا انداختم . نازنین زمزمه کرد:
- قبلا یه بار گفتی و من هم گفتم جوابم رو!
- پشیمون نشدی؟
- اصلا!
آهی از سینه ام بیرون آمد. نازنین برای من آب نبات پنهان شده ی مادرم بود، در ظرف های بالای کابینت خانه مان! برای به دست آوردنشان حتی شده ، سرم را هم به شکستن می دادم، دقیقا مثل بی احتیاطی امروز !
- چراشو نفهمیدم نازی !
- نازنین !
حرص کلامش، من را خنداند :

@romangram_com