#شب_سراب_پارت_51

رحیم هر وقت گرسنه شدی بگو ناهارت را بیاورم.
هر وقت داری میخورم مادر.
ده دقیقه دیگر می آورم.
باشد.
روز بعد استاد سر ظهر له له زنان آمد
یا الله
مادرم زود دوید طرف چادر نمازش.
بفرمایید بفرمایید.
سلام اوستا اوستا؟
اوستا نردبان را هن هن کنان بدوش کشیده از دکان تا اینجا آورده بود.
برو کنار برو کنار خودم می گذارم کنار دیوار
آخه اوستا چرا این کار را کردید؟
تو نیاوردی خودم آوردم.
خیلی خجالت کشیدم زبانم بند آمد.
دست شما درد نکنه اوستا محمود واقعا" خجالتمان دادید, بزرگواری کردید رحیم حالش خوب شد میاورد اینهمه راه را چرا بار کشیدید.
فرق نمی کند انگار رحیم آورده مگر فرق میکند؟اصل کاری درست کردنش بوده که رحیم درست کرده به نیت شما درست کرده خوب هم درست کرده.
زیر سایه شما زیر دست شما.
خب رحیم چطوری؟میبینم توی حیاط قدم میزنی.
حالم بهتر است جان گرفتم فردا انشالله میام سر کار.
خوبه رنگ ورویت هم برگشته صورتت حالت بیماری ندارد خدا را شکر.
اوستا بفرمایید ناهار ناهار حاضر است.
نه مادر سلامت باشید باید بروم جایی حاجی خانم حالا منتظرم است شما نوش جان کنید به رحیم زیادی برسید قد وقواره اش گول زنک است درونش پوک وخالیست.حسابی بدهید بخورد.حیف است پسر به این جوانی مثلپر سبک وبی وزن باشد.انگشت ات چطور است؟
خوب اوستا هیچ مشکلی ندارد.
خدار وشکر من رفتم خدا نگهدارت مادر رحیم را به شما شما را به خدا میسپارم.
اوستا رفت ومن بدو به طرف نردبان رفتم دوتا پله اش را درآورده بودم اوستا از چوبهای تازه دوتا پله تازه بریده و به جای آن دوتا کوبیده بود از خجالت عرق کردم.از قهر کردنم پشیمان شدم نباید با پدرم اینجوری رفتار میکردم حق با مادر است در برابر پدر باید مطیع بود نباید رنجید آنهم پدری مثل اوستا محمود آدم خوب با خدا با ایمان کاری نه اهل رزم است نه بزم سرش به کار خودش گرم است جبران میکنم اگر زنده ماندم جبران میکنم,نمی گذارم یکذره از من برنجد اگر یک سیلی هم توی گوشم بزند آخ نخواهم گفت خدا جون قول میدهم عهد میکنم.
رحیم دیگر رحیم دیروزی نیست کشته مرده اوستا محمود است اگر نیامده بود شاید کف دکان مرده بودم دوروز است تمام ناز ونعمت خدا رو توی خانه ما ریخته صاحب کار به این خوبی؟والله کسی ندیده
ماشالهه رحیم عجب نردبانی ساختی دست مریزاد
قابل شما را ندارد ننه جان
***********

romangram.com | @romangram_com