#ثروت_عشق_پارت_192

- اِ خانوم شمایید؟

- آره عزیزم.... ارباب خونس؟

- آره ولی مهمون دارن.

- شهاب چی؟

- والله در اتاقو بستن.... هیچ صدایی هم نمیاد از اتاقشون فقط هر از چند گاهی صدای شکستن یه چیزی از اتاقشون میاد.

- اوه... خب درو باز نمیکنی؟

- بله خانوم بفرمایید.

او در را زد و من وارد خونه شدم. ستایش خانوم را که دم در منتظر بود به گوشه ای بردم و بهش گفتم:« ستایش خانوم باید با هم خصوصی صحبت کنیم... نمیخوام کسی بفهمه من اینجا بودم.»


romangram.com | @romangram_com