#سایه_پارت_80
-اره اون بيچاره هر كاري مي كنه تا به تو نزديك بشه غافل از اينكه تو نكبت خودتو بدبخت كردي .
-حالا تو هم هی اين زندگي كوفتي و تو سر من بكوب ، خودت كه خوب مي دوني خودم بيشتر از هر كسي دارم تاوانشو میدم .
-ناراحت نشو ،من که منظوري نداشتم ؛راستی استاد ارجمند ديروز سراغتو می گرفت .
-جدي، تو چي بهش گفتي .
-گفتم كلاسهات با او تداخل داشته مجبور شدي با دکتر مشايخ كلاس بگيری .
-خوب كردي ،حالا می رم بهش مي گم دوست ندارم سر كلاس مشايخ برم يه كاري كن كلاسم با او کنسل بشه .
-فكر می کنی بتونه .
-مي دونم هر چي بهش بگم نه نمي گه و همه تلاششو می کنه
-پس غرورت چي مي شه !
-مجبورم !خودت كه مي دوني ، در غير اين صورت بايد كلاس اين خود شيفته عوضي وتحمل كنم .
-اميدوارم موفق بشي .
آهی کشید وگفت :
-با اينكه امسالو خیلی بد شروع كردم اما اميدوارم تو اين مورد موفق بشم ،والا تمام ترم زهرمارم میشه
-ساعت چند میای دانشگاه ؟
-همین حالا ،بايد تا قبل از كلاسم، استاد ارجمند و ببينم .ساعت دوازده كلاس زبان مي بينمت .
-باشه برو .
گوشي را قطع كرد و از جا برخاست و برای خوردن صبحانه وارد آشپزخانه شد اما در آستانه در خشكش زد
آرمين خيلي خونسرد و ريلكس با حرکت اسلو موشن داشت صبحانه مي خورد البته بيشتر تظاهر به خوردن مي كرد . مطمئن بود كه تک تک کلماتش را شنيده ،آرمین که او را مسخ شد میديد از جابرخاست وبا آرامش گفت:
- بهتره تا قبل از ساکشن من ،كلاست وحتما تغيير بدي در غير اين صورت اين زقلوت از خود راضی بلايي سرت مي ياره كه از جون خودت سير بشي
با جراتی ساختگی محكم گفت:
-مطمئن باش اگه مجبور بشم حذفش كنم اینکارومی کنم ؛اما پا توي كلاس تو نمي زارم .
romangram.com | @romangram_com