#سایه_پارت_44
*این عید و نمی خوام من عیدی ندارم*
*این عید واسه من روز عذابه*
*عیدم مثل هر روز هر روز مثل دیروز*
*من حال دلم خیلی خرابه*
* احساس می کنم دارم دق می کنم اینجا*
*این خونه یه زندونه این خونه و هر جا*
*هر جا که نشونی از تو اونجا نباشه*
*دغ مرگ شدم و می خوام این دنیا نباشه*
*احساس می کنم دیگه هیچ راهی ندارم*
*من موندم و تنهاییم با این دل ذارم*
*می سوزم و می سازم من هیچی نمی گم*
*اما عزیزم عید تبریک به تو می گم*
(آهنگ افسردگي امين حبيبي)
لحظه ای به طرفش برگشت ،وخیره نگاهش کرد ،نگاه آرمین غمگین وپر از غصه بود از اینهمه اجبار دلش گرفت ،با خود اندیشید (خدایا چه كسي روز عروسيش آهنگ غمگين گوش میكند !)
وبا پوزخندی در دل به خود جواب داد:
(پ ن پ ! با این ازدواج زورکی باید بندري بذاره و بزنه و برقصه )... !
آرمين چنان به فكرفرورفته بود كه انگارخواننده ، واژه واژه اين ترانه را با تمام احساسش براي عزيز از دست رفته او ميخواند .
وقتي به آرایشگاه رسيدند بي هيچ حرفي از ماشین پياده شدو در را بست می خواست قدمی بردارد که صداي آرمين او را متوجه خود کرد.
- ساعت چند آماده اي؟
- نمیدونم !......شايد حدود پنج
- در هر صورت قبلش بهم زنگ بزن ،حوصله علافي ندارم
romangram.com | @romangram_com