#سرآغاز_یک_فرجام_پارت_81


- نه خیرشم! اون فقط برای منه!

قبل از این‌که تیام هم اعتراض کنه، رو به صیام گفتم:

- مامان جان زشته. خب داداشت هم دوست داره اون پیتزایی که تو می‌خوری رو بخوره.

صیام قاطعانه گفت:

- نه!

نگاهش کردم و آروم گفتم:

- صیام؛ داداشی نخوره؟

نگاهی به من و بعدم به تیام کرد و با زور گفت:

- باشه، بخوره؛ ولی من اول سفارش دادما.

قبل از اینکه تیام چیزی بگه، تند گارسون رو صدا زدم. گارسون که اومد پرسید:

- چی میل دارید؟

سفارش‌ها رو گفتم:

- دو تا پیتزا مخصوص. سه‌تا دوغ و سه‌تا سیب‌زمینی سرخ کرده، لطفا.

اونم با احترام گفت:

- بله چشم.

سری براش تکون دادم که موبایلم زنگ خورد سرم داخل کیفم بود که گارسون گفت:

- منو رو لطف می‌کنید؟

و دیدم که دستش رو دراز کرد. صدای صیام رو شنیدم که پرسید:


romangram.com | @romangram_com