#سنگ_هم_خواهد_شکست_پارت_92



گذاشتم.بایادآوری اتفاق دیشب سرجام سیخ نشستم.اتفاقات پراکنده مثل فیلم ازجلوی چشمم به سرعت عبورمیکردند،صورت خونی کیوان...................فریادوکتکای آراد............سیلی ایرج

دستموبه صورتم کشیدموبلندگفتم:چی کارکردی لعنتی؟؟؟
چی کارکردی تارا؟؟؟لباسای مهمونی هنوزتنم بود.گیره های موهاموتندتندمیکندم.
به حموم رفتم داخل وان آب گرم نشستم.یعنی من واقعابه کیوان پاداده بودم؟؟نمیدونم تاکجاپیش رفتم که آراداومد.
به سرامیکای سفیدکف حموم خیره شده بودم.بعدازنیم ساعت بیرون اومدم.بلیزشلوارآبی پوشیدم.یه کم آرومترشده بودم.
تقه ای به درخورد
_کیه؟
صدای نرگس اومد:
تاراجان منم
بیاتو

romangram.com | @romangram_com