#سنگ_هم_خواهد_شکست_پارت_90

آراددوباره دستموکشیدوبه داخل حیاط برد.درجلوی ماشینشوبازکردوهلم دادتو،بعددرپورشه رومحکم بهم کوبید.پاشوروی پدال گازفشاردادبه محض اینکه ازخونه خارج شدیم بلنددادزد:چنددفعه باکیوان لب دادی که من اومدم؟؟

خندیدموبی اختیارگفتم:خیلی.
اینباربلندتردادزد:دختره ی هرزه آدمت میکنم.
حالت تهوع داشتم شیشه ی ماشین وپایین اووردم،آرادماشینونگه داشت ازماشین پیاده شدموکنارخیابون بالااووردم.
آرادبهم دستمال داددهنموپاک کردمودوباره سوارماشین شدم.
آراددرماشینوبهم کوبیدکلافه دادزد:مگه بت نگفتم حق نداری مشروب بخوری؟
بابی حالی گفتم:آرادتوخیلی خوشگلی.
آرادکلافه توموهاش دست کشید.رسیدیم به ویلا.ماشینوپارک کرد.وقتی واردسالن شدیم سایه رودیدم که طبق معمول نشسته بودوداشت فیلمای مزخرف ماهواره رونگاه میکرد.
بی حال روی پله هاولوشدم.سایه باتعجب گفت:چیزی شده آقا؟
آرادانگاراصلانشنیدوکلافه توی سالن قدم میزد.
چنددقیقه توهمون حالت نشستم که درسالن باصدای وحشتناکی بهم کوبیده شد.ایرج باعصبانیت طرف آرادمیومدجلوش ایستاد.آرادبدون ترس به صورت ایرج زل زده بود.


romangram.com | @romangram_com