#سنگ_هم_خواهد_شکست_پارت_81

ایرج به من نگاه کرد:
خودت شعورت نمیرسه با چه دختری بگردی!
آراد دندوناش و به هم فشرد و اومد یه چیزی بگه که مهران با السا کنار میز اومدن. به دختره نگاه کردم تاپ و دامن چرم مشکی رنگ پوشیده بود موهاش شرابی بود بود یه طرفه توی صورتش ریخته بود و از پشت بالا بسته بودش تا کمرش می رسید به بازوهای سفید و لختش نگاه کردم چشماش عسلی کمرنگ بود رژ لب نارنجی که به لبای خوش فرم و قلوه ایش زده بود قیافشو دلفریب تر می کرد دختره دستشو به سمت آراد دراز کرد آراد به دختره نگاه گذرایی کرد و بهش دست داد دختره با ایرجم دست داد وگفت : خوشبختم
بعدم کنار مهران نشست
مهران لبخندی زد : السا اینم از آراد جان که تعریفشو برات کرده بودم
دختره یه لبخند پسر کش زد و با صدای خیلی قشنگی که داشت گفت: بله به همون اندازه که شما گفته بودید زیبا و جذابن فقط اخماشون مادرزادیه یا الان عصبانین؟
مهران به آراد نگاه کرد : اخمای آراد جان که مادرزادیه
ایرج و مهران و السا خندیدن آرادم که طبق معمول خفه بود
السا به آراد نگاه کرد: عیب نداره اخماش به چهرش می آد
مهران صداشو صاف کرد وگفت: راستی چرا اون دختر خانومی رو که باهاتون اومده رو معرفی نمی کنید؟
ایرج یه نگاه گذرا بهم انداخت : دوست دختر آراده
السا بهم لبخند زد : عزیزم چرا اینقدر گوشی گیری؟بیا کنار من بشین
از حق نگذریم صداش خیلی قشنگ بود یه آوای خاص داشت این سایه بدبخت کجاست ببینه برای آراد جونش دارن زن آلمانی می گیرن؟یه لحظه قیافه هاشونو تو ذهنم مجسم کردم.حالا که فکرشو می کنم سایه خوشگل تر از این بود ولی شاید این جذاب تر بود به دختره نگاه کردم به آراد خیره شده بود آرادم داشت نگاهش می کرد ولی تو نگاهش فقط سردی موج می زد حالا که سایه نیست بزار یه حالی از این بگیرم به طرفش رفتم و سلام دادم آراد گوشیشو از تو جیبش در آورد کنار السا نشستم با لبخند بهم نگاه کرد دستمو زیر چونم زدم و خیره شدم به آراد داشت اطرافو نگاه می کرد دخترا با وضع فجیعی داشتن با پسرا وسط قر می دادن چند تاشون برای آراد چشم و ابرو دادن اونم که قربونش برم با یه اخم حال همشونو گرفت السا دوباره لبخندی زد و گفت: آراد دوست دختر خوشگلی داری

romangram.com | @romangram_com