#سنگ_هم_خواهد_شکست_پارت_80
-ایرج من آخرین بازی که آراد و دیدم 20 سالش بود.الان دیگه برای خودش مردی شده.
ایرج خندید.مرده لبخندی زد و گفت:
-دیگه وقتشه یه دختری که در شانشه رو براش بگیری.
ایرج دوباره خندید:
-آخه پیدا نمیشه مهران جان.
مرد به یکی از دخترا اشاره کرد و گفت:
-اسمش الساست.برادرزادمه.چند روزی هست که از آلمان اومده.باباش کارخونه داره.داخل آلمان سرمایه گذاری کرده.السا خودشم تو آلمان درس خونده.نظرت چیه؟
-چرا بهش نمیگی بیاد پیش ما؟
مرد لبخندی زد و به سمت دختر رفت.آراد عصبی به ایرج نگاه کرد و
گفت:
-الان چه وقت آشنا شدن با دختراست؟
romangram.com | @romangram_com