#سنگ_هم_خواهد_شکست_پارت_74
-سیروس...چی میشه؟
فردین جواب نداد.
-باشه.این و نگو.پس حداقل بگو مهمونی پس فردای منصور چیه؟
فردین سری به نشانه تاسف تکون داد:
-تارا تو چرا اینقد فضولی؟
پام و به زمین کوبیدم:
-بگو دیگه.
دستی به موهای فرش کشید:
-چه میدونم.بابامهمونیه دیگه.
-تو هم میای؟
-آخه من بیام تومهمونی منصور چی غلطی کنم؟
فردین سرشو تکون داد و بعد از خدا حافظی از در بیرون رفت وارد سالن شدم آراد از جاش بلند شد
به طرف اتاقش رفت.روی مبل ولو شدم.بعد از چند دقیقه دیدم داره از پله ها پایین میاد.شلوار کتان مشکی با پیرن مشکی آستین سه ربع جذبی پوشیده.به سینه های عضله ایش خیره شدم.آب دهنم و قورت دادم و نگام و به شومینه دوختم.همونطور که به طرف در سالن می رفت گوشیی رو از جیبش درآورد:
romangram.com | @romangram_com