#سنگ_هم_خواهد_شکست_پارت_6

به سیگارش پک زد:درضمن اگه بفهمم ازآرادپول گرفتی دمارازروزگارت درمیارم.
سرموتکون دادم.دودسیگارشوبیرون داد:نشنیدم چی گفتی؟
باصدای آرومی گفتم:چشم آقا.
اه مرتیکه نکبت نمی دونم این زن های خاک برسر عاشق چی این بزمجه می شن ازسالن زدم بیرون ایرج بعد از چند دقیقه با آراد از ویلا رفتن رفتم توی حیاط یه شاخه گل رز چیدم نگهبانا در حیاطو باز کردن فردین با موتور تریل سفیدش وارد حیاط ویلا شد چشمش به من افتاد فکرهای شیطانی دوباره تو مخم اومد بهش نزدیک شدم از موتور پایین اومد فردین یکی از آدمای آراد بود ولی بیشتر از بقیه بهش نزدیک بود به خاطر موتورش بش می گفتن فردین موتور لبخندی خبیثانه زدم
_سلام فردین
عینک دودیشو برداشت :سلام
اون طرف موتورش باهاش راه می یومدم
_فردین می گم این اسم فردین موتور خیلی بت می یاد ها
همونطور که دسته ی موتورشو به جلو هل می داد گفت :اوهوم
_موتورت خیلی خوشگله
_اوهوم
گلو به طرفش گرفتم به سمتم برگشت ابروشو بالا داد
_سلام گرگ بی طمع نیست

romangram.com | @romangram_com