رمان سنگ هم خواهد شکست

#سنگ_هم_خواهد_شکست_پارت_172


باقدم های آهسته ای نزدیکشون شدم.فرهادسیروس به کف موزائیکاکوبید

اونم که جونی براش نمونده بود پخش زمین شد.

مگه یه ذره پول ارزش این همه وحشی بازی وداشت.ایرج چه آدم گرگ صفتی بود

فرهاد موهای مشکی سیروسواز پشت کشید ووادارش کرد.سرشوبالا بیاره.

پشت یکی از درختا ایستاده بودموفقط تماشامیکردم.آراد مثل همیشه خونسرد بود

به سیروس نزدیک شدولگدی به شکمش کوبید.چقدربی رحم آراد سیروس حتی جون نداشت که آخ بگه


romangram.com | @romangram_com