#سنگ_هم_خواهد_شکست_پارت_173

ایرج لبخندی زدوبهش نزدیک شد.بااون صدای وحشتناکش که من جای سیروس قبض روح شدم گفت:

—که پولای منومیدزدی نمک به حروم


پشت بندش لگدی به پهلوش کوبید که از دردتوخودش جم شد

دلم ریش شد.سیروس خون بینشوبا دست پاک کرد


باصدای ضعیفی گفت:غلط کردم آقا،منوببخشید.

آرادبی تفاوت کنارایرج دست به سینه ایستاده بود.ایرج پوزخندی زد:

romangram.com | @romangram_com