#سنگ_هم_خواهد_شکست_پارت_160

دانیال تخمه ای شکست: من که از اول گفتم برا زیر چهارده ها ممنوعه
دنیا دندون غروچه ای کرد: اصن برا رو کم کنی تو هم شده تا آخر می بینم
خندیدم دانیال شونه بالا انداخت و چیزی نگفت بالاخره فیلم چندش تموم شد خیلی جلوی خودمو میگرفتم که چشمای لعنتیم هرز نپره اما خب گهگاهی هم که به اطراف نگاه می کردم نگاهش هیچ وقت حتی یه ثانیه روی من نبود سخته کنارت باشه ولی حتی جرات نکنی نگاهش کنی




تارا
چندتاپسربه سپرشکسته ماشینم گیر دادن ولی از اون جایی که کلا توفضا بودم جواب ندادم ماشینو پارک کردم تازه یاد سپرشکستش افتادم باید به آراد می گفتم چه گندی زدم درو باز کردم مهری داشت کف سالنو طی می کشید با شنیدن صدای در طرفم برگشت شال آبی سرش بود به پشت بسته بودش دستمو تکون دادم
_ سلام مهی جون
_ سلام تارا خانم
از بس خوشحال بودم دوباره هورمونای کرمولیسمم که سمت چپ غده ی بزاغم بود ترشح شد با نیش شل گفتم : سایه کجاست؟
_ داره اتاق آقا رو تمیز می کنه

romangram.com | @romangram_com