#سنگ_هم_خواهد_شکست_پارت_147

پوزخندی زد و به سرتا پام نگاه کرد : نچایی؟ خسارتت؟
بی خاصیت علف لبخندمو جمع کردم : خسارت دوبار ماشینتو بهت بدهکارم تازه الان بی حساب شدیم محاله ازت پول بگیرم

شونه ای بالا انداخت و از کنارم رد شد داد زدم: هیچ کس نیست که دعوت منو رد کنه ها صداشو شنیدم
_برو بابا
یعنی الان رفت؟ یعنی به این همه اسرار توجه نکرد ؟ بی خاصیت شلنگ بد غواره همون طور کنار خیابون خشکم زده بود با صدا بوق ماشین به جلو نگاه کردم یه جنسیس سفید جلوم نگه داشت
_ برسونمت عروسک
بهش نگاه کردم موهاشو سیخ سیخی کرده بود دلم می خواس بگم برو ننتو برسون فقط حیف حیف که از بچگی دختر نجیبی بودم به جلو نگاه کردم یه کم جلوتر رفتم اونم دنبالم اومد
_ ناز می کنی؟
پوفی کردم : تو یکی دیگه گمشو اعصابتو ندارم
لبخند هیزی زد: تو بیا سوار شو من اعصابتو سرجاش می آرم
شالمو جلو تر کشیدم: ببین یارو عوضی گرفتی من این کاره نیستم
به عقب نگاه کردم دانیال با اخم غلیظی داشت طرف ماشین یارو می اومدنیشم وا شد ا مگه این نرفت؟ در ماشین یارو باز کرد یقشو گرفت و کشیدش بیرون بلند داد زد: مگه کری نمی خواد بات بیاد

romangram.com | @romangram_com