#سنگ_هم_خواهد_شکست_پارت_146
پوزخند زدم : اگه دوچرخه هم کنار این ماشین بود نمی تونستی درش بیاری
با این حرفم جری شد ورفت پشت فرمون نشست ماشینشو روشن کرد با چشمای گشاد نگاش کردم بچه خون جلو چشاشو گرفته این یارو روانی بودها دنده عقب گرفت محکم به سپر گامبورگینی کوبید سپره شکست دلم حال اومد از ماشین پیاده شد نوچ نوچی کردم
_ گفتم تو از این عرضه ها نداری
یه نگاه گذرا بهم کرد صاحب بستنی فروشی بیرون اومده بود پسره دوباره داد زد : آخه کدوم احمقی اینجا پارک دوبل کرده
احمق خودتی پسره ی نادان نبودالشعورات کمبودالفهمات سوییچ ماشینو در آوردم و ریلکس سوار شدم در دهنش گل اومد دست به سینه وایساده بود و عین بز نگام می کرد داد زد: هی گاریچی چرا نمی گی این ماشین مال توعه
پامو گذاشتم رو دنده سرمو از پنجره ماشین بیرون آوردم
_ گاریچی عمته با این لگنت
پامو روگاز گذاشتم یهو به خودش اومد و بلند گفت: هی وایسا خسارتتو بدم
بی توجه سرعت ماشینو بیشتر کردم تو آینه نگاه کردم دیدم داره دنبالم میاد سرعتشو زیاد کردهمین طوری تو خیابوناویراژمی دادیم جلو یه کافی شاپ زدم رو ترمز اونم از ماشین پیاده شد و طرفم اومد با لبخند کشمرگی گفتم: حالا دیگه نمی تونی دعوت منو برای خوردن یه قهوه رد کنی
romangram.com | @romangram_com