#سنگ_هم_خواهد_شکست_پارت_145
احمق نبود العقل اگه همچین پیشنهاد سخاوتمندانه ای رو به هر کس می دادم با کله قبول می کرد این یارو اصن به آدم نبرده شونه ای بالا انداختم و ریلکس دنبالش راه افتادم بالاخره مجبورش می کردم باهام بیاد کافیشاپ کنار جکش ایستاد به لامبورگینی آراد نگاه کرد هاها نمی تونست ماشینشو بیاره بیرون به کاپوت لامبرگینی کوبید و داد زد
_ صاحب این ماشین کیه
بهش نزدیک تر شدم متوجه حضورم شد یه دفعه به طرفم برگشت: تو چرا اینقدر کنه ای؟
پشت چشمی نازک کردم: عشقم می کشه این جا وایسم مگه تو این زمینو خریدی؟
جوابمو نداد دوباره داد زد: هی این ماشین مال کیه؟
ابرویی بالا انداختم و بهش نزدیک شدم: شرط می بندم نمی تونی ماشینتو بیاری بیرون
به طرفم برگشت نیشمو بیشتر براش وا کردم که تا اونجاش بسوزه چشماشو ریز کرد و هیچی نگفت و دوباره طرف ماشین برگشت
romangram.com | @romangram_com