#سنگ_هم_خواهد_شکست_پارت_12

_اووووه تراولاشو نگاه کن
شال سفیدم که داشت از سرم می افتاد رو یه کم جلو کشیدم آرنجشو کف ماشینش گذاشت
_دختر کوچولو اون دوتا هزار تومنتو بزار تو جیبت کرای تاکسی کم نیاری
دوست داشتم خرخرشو بجوم بی شعور منو مسخره می کنه به اطراف نگاه کردم هنوزم خلوت بود شانس آوردم وگرنه الان یه ایل آدم دورمون جمع می شدن رفتم کنار موتور فردین روش خم شدم فرمونشو گرفتم به هر بدبختی بود از رو آسفالت بلندش کردم این پسره ی کثافتم تکیه داده بود به اون ماشین کوفتیش و با پوزخند بهم نگاه می کرد یه نگاه نفرت انگیز. بهش انداختم
_الان که پول ندارم ولی اگه همین جا وایسی می رم از خونه برات می یارم
تازه یادم افتاد ایرج گفته بود یه ماه از حقوق خبری نیست لرز افتاد به جونم در درب و داغون ماشینشو باز کرد و گفت:برو خودتی... بعدم سوار پژو پارس سفیدش شد و در حالی که استارت می زد گفت:من عادت ندارم از دختر بچه ها پول بگیرم بعدم گازشو گرفت و از کنارم رد شد پسره ی بی شعور یه تعارف نزد موتور عاش و لاش فردینو کمکم بیاره آه مجبور بودم تا لواسون پیاده برم پیاده یک ساعت راه بود کلامو سرم کردم خدا رو شکر خلوت بود و گر نه با این اوضاعم از کنار هر کس رد می شدم یه متلک بم می نداخت تمام پاهام درد گرفته بود نزدیکای کوچه که رسیدم یه نفس راحت کشیدم دستم به فرمون موتور بود تمام هیکلم کوفته شده بود زنگ رو زدم نگهبانا درو باز کردن همیشه عین مجسمه بودن نه باهام حرف می زدن نه جوابمو می دادن فردین رو نیمکت ویلا نشسته بود با دیدنم از جاش پرید به سرعت به طرفم می اومد موهای فرشو بالا داده بود یه ته ریش داشت با داد گفت:تارا چه غلطی کردی؟
یه دستمو به گوشم گرفتم:ااااکرم کردی
قیافمو مظلوم کردم و سرمو پایین انداختم
_ببخشید دیگه موتورت داغون شد از حرص دندوناشو روی هم فشار می دآد انگار دوست داشت خرخرمو بجوه
لبخند ملیحی زدم
_ببخشید خب یهویی شد دیگه
با دقت به موتور نگاه کرد:منم کل خسارتمو یهویی می خوام
لبخندی زدم:بی خیال فردین این که چیزیش نشده

romangram.com | @romangram_com