#سنگ_هم_خواهد_شکست_پارت_109
فرهاد چیزی نگفت بافردین دست دادم.دستموروبه فرهادگرفتم؛با اکراه
بهم دست داد.فردین گفت:آقا درمورد فردا چیزی بهت نگفته؟
سرموبه علامت نه تکون دادم.دستی به موهای فرفریش کشید:فردا
میریم بوشهر جنسارو تحویل بگیریم.
—منظورت داروهاست؟
—آره
به سمت ویلا میرفتن منم کنار فردین قدم برمیداشتم:ایرجم میاد؟
فرهاد جواب داد:نه فقط آراد میاد وده تا ازبچه ها.
romangram.com | @romangram_com