#سفر_به_دیار_عشق_پارت_111
یکی دو نفری که اطراف من هستن چپ چپ نگام میکنند... زیر لبی ببخشیدی میگم... که اونا نگاشون رو از من میگیرنو و دوباره به حرفای خودشون میرسن...
ماندانا: باشه به بزرگواری خودم میبخشم
با حرص میگم: کی با تو بود؟
ماندانا با خونسردی میگه: خوب معلومه تو
-حالا امیر چی داره درست میکنه؟
با افتخار میگه: قرمه سبزی
با تعجب میگم: مگه بلده
ماندانا بی تفاوت میگه: اونش به من ربط نداره... قرار شده تا غذای مورد علاقه ی من رو درست نکرده پاشو از آشپزخونه بیرون نذاشته
خندم میگیره و میگم: تو دیگه کی هستی؟
ماندانا: سرور شما ماندانا
-منظورت همون کلفت شما بود دیگه
ماندانا: نه بابا... اون که شغل خودته... راستی تو فکر یه نقشه ی جدیدم
romangram.com | @romangram_com