#اس_ام_اس_پارت_40

اصلا الان حوصله ی شوخی های درسا رو نداشتم!

در حالی که زیر لب غُر می زدم از پله ها رفتم پایین!

نذاشتن من یکم بگردم ببینم سرطان فک داریم یا نه؟ به خودم قول داده بودم هر وقت فرصت داشتم حتما سرچ کنم درباره ش تو اینترنت ولی مگه اینا میزارن!

امروز قرار بود بریم خرید!

یه روسری صورتی با یه مانتوی سفید و شلوار صورتی و کفشای پاشنه بلند سفید صورتی پوشیدم!

دو تا تل هم زدم به سَرَم!

یکی صورتی یکی سفید! تلا خیلی باریک بودن واسه همین باهم به زور یه تل میشدن!

یه دستبند زیپی هم انداختم دستم!

سریع رفتم پایین!

درسا جلوی پله ها وایستاده بود.معلوم بود از دیر کردنم کلافه شده!

سریع سوار ماشینا شدیم و حرکت کردیم.

از نمک آبرود اومدیم بیرون و رفتیم سمت چالوس!

اول رفتیم تار و پود.عاشق ویترینشم! پر از بادکنک سفید و قرمزه!

اونجا یه جفت کفش سورمه ای پاشنه بلند و یه مانتوی عروسکی سورمه ای و روسری سورمه ای! مانتو یه وجب بالای زانو بود و پایینش حالت پُف چروکی داشت! بعد از اون رفتیم ایران کتان! اونجا یه تی شرت مشکی یقه مردونه با یه شلوار سفید خریدم! یه جفت کفش تابستونیسفید که خیلی خوشگل بود هم خریدم! بعد از اون رفتیم جای مورد علاقه ی من یعنی نمایندگیAdiddas

اونجا یه تونیک آستین کوتاه سورمه ای خریدم که رو سینه ش با نیگن های شبنمای سورمه ای آرم گُل آدیداس رو درست کرده بودن!

یه کوله ی مشکی و سفید چهارخونه ی آدیداس هم خریدم!

یه سوییشرت توسی هم که از آستیناش تا بالای شونه هاش روبان پارچه ای طوسی چسبونده بودن دوخته شده بود.یه جفت کفش مشکی هم خریدم که اسپرت بود.

بعد از این که یه گرمکن مشکی و یکی سفید هم خریدم از اونجا اومدیم بیرون! رفتیم سمت نمایندگی تعطیلات یا همونHolidyاونجا چیز زیادی نخریدم یه دامن سفید پرنسسی کوتاه با یه تاپ قرمز و جوراب شلواری قرمز هم خریدم! خریدمون از ساعت 11 صبح تا 3 ظهر طول کشید ولی خیلی حال میداد!

نوبتی چیز می خریدیم یعنی اول همه مون لباسا ی مورد نظرمون رو بر می داشتیم بعد نوبتی می رفتیم تو و هر لباسی که تنمون می کردیم رو باید نشون بچه ها می دادیم و اونا نظر میدادن! بعد خرید رفتیم یه جا تو چالوس که پیتزاهاش مدل ایتالیایی درست می شد! اما من لازانیا سفارش دادم تا لازانیا هست کی میره سمت پیتزا! والا!

بعد ناهار برگشتیم ویلا! با دخترا جمع شدیم تا تصمیم بگیریم فردا و امشب کجا بریم؟ شب که جایی نمیشد بریم یعنی فقط کارتینگ و ساحل می شد که کارتینگو رفته بودیم! اما من اکثر اوقات باید 4 ,5 باری میرفتم کارتینگ وگرنه شمالم شمال نمیشد! واسه همین راضیشون کردم شب بریم کارتینگ دوباره! ولی فردا رو چی کار کنیم واقعا نمیدونستم!

ژینا: نظرتون درباره ی جنگل واسه فردا چیه؟

الناز: به نظرم بریم پلاژ!


romangram.com | @romangram_com