#اس_ام_اس_پارت_39
این یه داستان عاشقانست, عزیزم, فقط بگو باشه
'cause we were both young when I first saw you
وقتی اولین بار دیدمت خیلی بچه بودیم
صدای آب هماهنگ شده بود و فضای قشنگی رو به وجود آورده بود و خیلی دوست داشتنی بود!
آهنگ که تموم شد بچه ها دست زدن!
ساغر: یعنی گیتارت تو حلقم دختر! راستی کسی ویولون آورده؟
تینا: من آوردم!
ساغر: منم آوردم! پس پاشو برو هم مال منو بیار هم مال خودت رو یه هم نوازی بکنیم با خانوم گیتار زن!
اونشب خیلی خوش گذشت یعنی اگه پیانو هم داشتیم یه گروه ارکست میشدیم برای خودمون! ولمون می کردن همون لب ساحل میخوابیدیم! ولی کو خواب؟ البته منو فاکتور باید گرفت چون داشتم کور می شدم برای خواب! موندم تو اینا! امروز تو جاده بودن و بعد اون کلی خوش گذرونی ولی هنوز انرژی دارن الان میخوان برن خونه فیلم ترسناک ببینن! خدایا خودت رحم کن!
همین که رسیدیم ویلا مستقیم رفتم تو اتاق و خودمو اندختم رو تخت!
ژینا: فیلم ترسناک نمی بینی؟
با صدایی خواب آلود که به زور میشد فهمید چی میگم گفتم: نه...خوابم میاد...!
ژینا: چی چی رو خوابم میاد؟ پاشو یه آب بزن دست و صورتت! بیا میخوایم فیلم ترسناک ببینیم! فیلمه مال کیاناست! در ضمن آبی که میزنی دست و صورتت سرد باشه!
ژینا داشت میرفت بیرون از اتاق که صداش زدم!
ژینا: هوم؟
من: هوم و کوفت! من خوابم میاد شما ببینید! من بعداً فوقش میبینم!
ژینا: باشه خواب آلو! شب به خیر!
چراغ رو برام خاموش کرد و منم سریع چراغ خواب رو روشن کردم! پووووووف! ولو شدم رو تخت! مانتوم رو در آوردم و روسری رو هم! حال نداشتم بلند شم شلوار رو عوض کنم و حال هم نداشتم با جین بخوابم! ای خدا! با یه چشم باز و یه چشم بسته شلوار رو عوض کردم و به خواب گرانبها جان سپردم! جوووونم ادبیات! تو حلقم! ایش کثیف! ادبیات تو حلقت؟
***
درسا: آتنا پاشو دیگه! کُشتی ما رو!
من: باشه بابا اومدم!
درسا: چند بار بهت بگم من مامانتم نه بابات!
romangram.com | @romangram_com