#اس_ام_اس_پارت_31

همه موافقت کردن و قرار شد دست آخر بریم کایت سواری!

نمیدونم چرا ولی یکمی از کایت سواری میترسیدم خوب این که خودت تنهایی و به یه پارچه و چندتا تکه چوب وصلی! فقط موندم با این واهمه ای که تو وجودم بود چرا من اول موافقت کردم؟ خُلم دیگه!

رفتیم سمت پینت بال! داشتیم پیاده میشدیم که صدای چندتا پسر کنار دستمونو شنیدم برگشتم و دیدم بله! جناب شرک و دوستانش!

حتما اون پسر مو مشکی هم الاغه س و دست چپی هم زن شرکه فقط مدل مردونه اش! از افکار خودم خنده ام گرفت!

منو دید! معلوم بود تعجب کرده! پوزخندی بهش زدم و رفتم سمت دخترا! داد زدم: یه لحظه بیاید!

برگشتن سمتم و مثل اون موقع که الناز رو نگاه میکردن منو نگاه کردن! دستامو سپر خودم کردم و گفتم: به خدا من شریک جرم الناز نیستم که منو مثل اون نگاه میکنید!

همه زدن زیر خنده! الکی خوشیم دیگه!

من: بیاید جلوتر کارتون دارم!

جمع شدیم و یه دایره درست کردیم و سرمونو آوردیم جلو و دستامونو انداختیم رو شونه های هم!

منکبچه ها اون پسره چشم آبیه همون شرکه!

النازه مکثی کرد و بعد خیلی جدی گفت: نـــه؟ مگه شرک چشماش آبی بود؟ سبز بود! داری اشتباه میکنی!

شنیا: نه بابا عسلی بود!

آذین: شاید شرک مدرن شده لنز گذاشته!

دهنم باز مونده بود از خلی اینا! جدی جدی داشتن در مورد شرک فکر میکردن!

موژان: آذین راست میگه! آذین راست میگه! لنز گذاشته!

تینا: چی میگید مگه شرک تو دنیای واقعی وجود داره؟

به هو همه با این حرف تینا برگشتن و منو نگاه کردن! من هم با همون قیافه ی عاقل اندر سفیه نگاشون کردم و گفتم: آخه خُلا یکم فکر کنید مگه پریشب نگفتم به اون پسره میگم شرک! همون که اذیتم کرد! یهو داد زدم: بابا یاروه! سورتمه! عذرخواهی! خسارت...یادتون اومد؟

همه برگشتن سمتش و باصدای نسبتا بلندی گفتن: نـه؟

که بیچاره کِپ کرد! برای یه لحظه دلم براش سوخت که گیر این خلا افتاده! البته فقط یه لحظه ها! چشماش گرد شد! وای این اولین بار من چشماشو با دقت میبینم! آبیه! آبیه! از اون قشنگاش! بمیری پسره که همه چیزت عینهو این رماناس!

سریع به خودم اومدم و داد زدم: به چی زل زدید؟ برگردید!

ساغر برگشت سمتمو گفت: بابا این یه پا انریکه اس! خیلی خوش تیپه! خوش قیافه ام که هست! چشماشم که...! نمیری پسر...بدو بیا بغلم...آفرین گوگولی مگولی...اصلا من جای تو بودم جا این که دعوا کنم تور پهن میکردم!

خندیدم و گفتم: آخه دیوونه! من بیام واسه این چشم آبیه تور پهن کنم؟ اونم یه پر خشک و مغروری؟ حالا خوشتیپ باشه , خوش قیافه ام باشه! خوب به من چه؟ مبارک صاحابش!


romangram.com | @romangram_com