#روزای_بی_عسل_پارت_3

ورفتم بیرون و در و باز کردم و پریدم تو ماشین
محمد=علیک سلام
اووووف سلام سلام
شاهین=چی شد نفس نفس میزنی؟
فرار کردم
محمد=آخی مامان بابات زندونیت کردن دختر خانوم
خفه شو از دست روناک فرار کردم اگه میموندم منو میکشت
مهدی=مگه چه غلطی کردی؟
هیچی گفت دلم برات تنگ شد گفتم بده خیاط گشادش کنه
شاهین=به به به به خیلیم عالی
دختره ی جلف جلوم تاپ میپوشه و شلوارک خوب لخت بیا جلو روم راحت تری
شاهین=میترسه رو دل کنی بی تربیت
جلو شوهرش چجوری میره خدا میدونه
محمد=جلو من با حجاب میاد جلو تو اونجوری میاد یادم باشه رفتم خونه یه کتک مفصل بهش بزنم
خدا نکنه تو شوهرش باشی خودم طلاقت و میگیرم
محمد=خواهرت چی؟
نه خر لیاقت خواهرم و نداری
محمد با مسخره بازی ادای آدمایی که شکست عشقی میخورن و در آورد و گفت

romangram.com | @romangram_com