#رز_خونی_پارت_73
ای بابا ما هر کاری میکنیم میشه نا شکری بریم بمیریم هم میشه ناشکری ؟
اره .
ممنونم پَس بهتره من برم بمیرم .
بهتر برو بمیر راحت میشی بدبخت .
اره راحت که میشم اما خو .... یه چیز میگه نرو
اون یه چیز غلط کرد با تو .
یک سوال اساسی ؟
اون یه نفر چیه ؟ اره ؟
اره دقیقا . میشه تو جوابشو بدی ؟
خیر . به مغزت فشار بیار عزیز دل ..... فشار بیار .
نه دیگه . اصلا ولش کن بابا .... ما هر چی میریم سراغ یه چیزی میشه برامون دردسر!
رفتم دم پنجره و پنجره رو باز کردم ... صدای داد های عماد از اینجا هم به گوش میرسید .
عماد همیشه معروف بود به بد اخلاقی ... یه اخم گنده وسط ابروهاش و داد های شبانه اش !
شاهینو تا حالا ندیده بودم که ازش چیزی بدونم اما تنها چیزی که فهمیدم اینه که خودخواهه .
باد سردی وزید و پرده ها رو تکون داد .... موهام ریخت روی صورتم ... موهای لخت مشکی پر کلاغی با چشم و ابرو مشکی . لبای درشت و قلوه ای با پوست سفید عین برف .
خوشگل نبودم .... معمولی بودم اما چهره ام ملیح بود !!
یک لحظه چهره شاهین اومد جلو چشام .... با اون چشمای عسلیش و موهای خرماییش .... واقعا قشنگ نبود اما مثل خودم معمولی بود . خو معمولی خوبه دیگه .
همیشه خانومجون میگفت : ببین ننه جان همیشه دنبال کسی باش که یا از خودت پایین تره یا عین خودته البته چمیدونم الانه همه میگن کار دله اما زمان ما گیسامونو میکشیدن میشوندن پای سفره عقد و بعدش میدی 4 یا 5 تا بچه تو بغلته . اون موقع که عشق و از این جور کارا نبود ننه جان !
حرفاش شیرین بود و به دل میشست . وقتی بهش فکر میکنم به جای گریه و بغض خنده ام میگیره ... میدونم مشکل دارم اما خو دست من نی که .
romangram.com | @romangram_com