#رویای_واریا_پارت_25

-تا اداره نه فقط تا انتهای پارک نزدیک در خروجی پارک

این کار عاقلانه ای نبود که واریا همراه یک مرد غریبه در نزدیکی های اداره دیده بشه .اگر به طور تصدارفی جناب ادوارد و یان بلیک ول او را می دیدند،واریه چه توضیحی داشت که به انها بدهد .

-باشه قبول به شرط اینکه قول بدی امشب شام با من باشی .

اخه ...در اینجا پییر حرفش را قطع کرد و بلافاصله گفت :

-آخه بی آخه .اصلا یه کار می کنیم تو امشب با من شام بیا بریم بیرون درعوض منم قول می دم که اطراف اداره ات پرسه نزنم .شاید به خاطر پچ پچ همکارانت می ترسی باشه منم درک می کنم .

-کاملا درست فهمیدی .در عوض منم قول می دم که امشب شام با شما باشم .

-می خوای بیام دنبالت ؟

-نه خودم می یام رستوران .کدوم رستوران بریم ؟

-تو کجا دوست داری ؟رستوران شیک و درجه یک و یا یه جای دنج و خصوصی ؟


romangram.com | @romangram_com