#روباه_سفید_پارت_67

_چی شده سری به ما زدید؟

استاد:گفتم شاید دلت برام تنگ شده ولی اینجور که معلومه برای خودت خانواده تشکیل دادی

برگشتم سمت رومئو

_رومئو...سامسونت منو ببرتو اتاق کارم

رومئو بلند شد سامسونت رو ازم گرفت وبه سمت پله ها رفت

_الکس مگه تو تو ازمایشگاه کار نداری؟

الکس:چ...چرا راست میگی کلی کار دارم

زود رفت تو از مایشگاه سمت پایین

_نانا...من گشنمه به خدمتکار ها بگو کی غذا رو حاظر میکنن؟

نانا:ب...باشه

زود پرید تو اشپزخونه که طبقه پایین بود همون موقع مایکم امد تو به استاد یه تعظیم کرد

استاد:اوه مایک خیلی وقته ندیده بودمت مثل اینکه فراموش کردی چطوری باید از این خونه مراقب کنی

مایک:متاسفم استاد

romangram.com | @romangram_com