#روباه_سفید_پارت_63
اینکه تعجب کردم بخاطر فامیلیش بود توی کتاب رومئو وژولیت اثر ویلیام شکسپیر فامیلی رومئو مونتاگو هست چه جالب اسم منم ژولیت هست با این تفاوت که من از رومئو داستان بزرگترم...بگذریم بقیشو خوندم جای تاریخ تولد خالی بود
_خوبه عالیه
شناسنامه رو بستم وگذاشتم تو کشو یه نگاه به ساعت کردم یه رب به دوازده بود
_واو ساعت داره میدوعه
برگشتم سمت مایک
_بپوش میریم برای تحویل پول
مایک:به الکسم بگم؟
_نه بزار کارشو کنه هرچی کارش به عقب بیفته به ضرر ماست
سوار ماشین شدم با مایک وراه افتادم به سمت ویلا مایک ادرس دقیق رو بهم دادم چند دقیقه بعد جلوی ویلا توقف کردم پیاده شدیم وبه سمت داخل رفتیم مایک در رو زد خدمتکار درو باز کرد وما رفتیم داخل
خدمتکار:لطفا بشینید الان بانو میاد
رو مبلا نشستیم
_معامله گر زنه؟
مایک:من که با یه مرد صحبت کردم
romangram.com | @romangram_com