#روباه_سفید_پارت_64


با صدای قدم های یکی سرم رو بلند کردم مایک تعجب کرده بود ولی من اصلا تعجب نکرده بودم مایک ایستاد ولی من سر جام نشسته بودم

الیسا:فکر میکردم تعجب کنی وقتی منو ببینی

_هه خب اشتباه فکر میکردی...از اون که فکر میکنی باهوش ترم...بدل الیسا

امد وروی مبل نشست

الیسا:حدست درست بود من بدل اونم ولی الان دیگه خود اونم

سرم رو بالا وپایین تکون دادم

_واضحه

بهش نگاه کردم موهای بور چشمای سبز موهاشم رنگ کرده بود مثل الیسای واقعی

مایک:یه سوال اونوقت نمیگن الیسای واقعی مرده؟

الیسا:میدونید با پول میشه دهن همه رو بست

_اوفففف اون که صد البته

مایک:خب؟


romangram.com | @romangram_com