#روباه_سفید_پارت_4
_از این...از این...از این
به تفنگ ها اشاره کردم
_اخرین مدلش رو برام بگو بفرستن...با الکس هماهنگ کن
مایک:باشه
یکی از تفنگ هارو برداشتم
_راستی چکشون کن همشون باید سالم باشن سرتون شیره نمالن
مایک:مارو دست کم گرفتی
جواب ندادم همیشه همینم خشک سرد بی روح...بی قلب
........
جلوی کارخونه متروکه نگه داشتم مایک والکس هم همراهم بودن پیاده شدیم مثل همیشه من جلو تر اونا هم پشتم رفتیم تو کلی بادیگارد مسلح دورش بودن
_خب خب خب ببینیم بازم گل کاشتی خشم شب؟
یه لبخند به جک ویلسون زدم وعکسای پدرشو که خودم کشته بودم انداختم جلوش برداشت وبالذت نگاه کرد وبه یکی از بادیگاردای کنارش اشاره کرد اونم یه کیف سامسونت نقره ای گذاشت رو میز وهل داد جلوی من بازش کردم 300میلیارد البته همش دلار بود
romangram.com | @romangram_com