#روباه_سفید_پارت_3
الکس:پول حاظره خودت میای یا بیارن اونجا؟
_کی دیدی من معامله هامو تو خونه انجام بدم؟
الکس:ساعت 3 کارخونه متروکه بیرون شهر
تلوزیون رو خاموش میکنم خودش میره بالا رو تخت میشینم ودست میکنم زیر بالشتم,یه لبخند به عشقم میزنم...بقیه دخترا عشقشون یه پسره ولی عشق من یه تفنگ فیل کش مدل قدیمیه با بدنه نقره ای برش میگردونم سرجاش همیشه زیر بالشتمه باارزش ترین چیزیه که دارم یه هدیه هست بلند میشم ویه دوش میگیرم واز اتاق میزنم بیرون
مایک:یکی زنگ زد باهات کار داشت
_خب؟
مایک:یه معامله جدید
_مبلغ رو بردی بالاتر
مایک:اره...قبول کرد
_اطلاعات رو کامل بهم بده
مایک:حله
از پله ها رفتم پایین ورمز اتاق رو زدم در اتوماتیک باز شد رفتم داخل چراغ ها هم خودشون روشن شدن اتاق کاملا ابی رنگ میزد محفظه تفنگ هارو چک کردم دکمه زنگ کنار دیوار رو زدم
مایک:بله؟
romangram.com | @romangram_com