#روباه_سفید_پارت_5

جک:دوست دارم بازم باهات همکاری داشته باشم

_میتونی وقت بگیری

کیف رو الکس برداشت واز اونجا بی دردسر زدیم بیرون پدر جک پست مقام بالای داشت وهمچنین ثروت زیادی که همش رو میخواست بده به پسر عموی جک ولی خب عمرش کفاف نداد

.........

مایک در زد

_بیا

امد تو

_ تلفونو بردار همونه که بهت گفتم معامله جدید...

تلفن رو برداشتم صداش میزد 46رو داشته باشه یه مرد مسن تقریبامسن

_میشنوم

_شنیدم شما...

_هرچی شنیدی درسته

_من باب باربس هستم

romangram.com | @romangram_com