#روباه_سفید_پارت_24


سرش رو تکون داد ومن جلو راه افتادم

.........

بالاخره به بالای ساختمونی که هلکوپتر توش بود رسیدیم همه سوار شدن

_سوار شو

صدای قورت دادن اب دهنش رو شنیدم

_نگران نباش ترسناک نیست

............

تو محوطه فرود امدیم دیدم یکی داره میدوئه سمت هلکوپتر

_اوه نانا!

از هلکوپتر که پیاده شدم پرید بغلم

_نانا

نانا:میدونستم...میدونستم پیدات میکنم اوه ژولیت!!!!!


romangram.com | @romangram_com