#روباه_سفید_پارت_18
_واو...سریع بود
سرش پایینه وهنوزم کلاهشو در نیاورده رفتم نشستم وشروع کردم به خوردن
_کلاتو در بیار من که دیدم
_تو...تو...
_ادامه بده
_منو به اون جا میبری نه؟
_خب اره این کارمه در قبال رسوندن تو به مقصد پول میگیرم
سریع از رو صندلی بلند میشه ومیاد سمتم وسرش رو میذاره رو زانو هام وبا دستش شلوارم رو تو مچش محکم میگیره
_خواهش میکنم....خواهش میکنم...منو نبر اونجا....خواهش میکنم
به خوردنم ادامه دادم
_و اونوقت چرا نباید ببرمت؟
_اونا...اونا منو میکشن
romangram.com | @romangram_com