#روباه_سفید_پارت_17

دسته صندلی رو میخوابونم اون اروم میخوابه

.......

ماشین رو تو یه کوچه نگه میدارم پیاده میشیم و وارد یه هتل میشیم یه اتاق یه تخته میگیرم ومیریم طبقه بالا در رو باز میکنم از تو اتاق بغلیمون صدای خنده چندتا زن وچندتا مرد میاد

_هه

در رو میبندم وخودمو پرت میکنم روتخت خیلی خستمه از زیر چشمم یه نگاه بهش میندازم هنوز دم در ایستاده

_هی روباه؟....تونمیخوای استراحت کنی؟

بازم جواب نمیده بلند میشم میرم سمت در

_استراحت کن من میرم غذا بگیرم

در رو باز میکنم ومیرم بیرون ودرو قفل میکنم

......

کلی غذا گرفتم چون خودمم دارم ضعف میکنم در رو باز میکنم ومیرم تو ولی یه لحضه خشکم میزنه سریع سرم رو میندازم پایین وبدون نگاه کردن بهش میرم تو دستشویی...جلوی اینه وایمیسم...وای داشت شلوار پاش میکرد یه دم داشت یه دم سفید رنگ...

_هوف...

یه اب به سرو صورتم میزنم ومیرم بیرون غذا ها همش رو میز چیده شده ومرتبه وخودشم پشت میز نشسته

romangram.com | @romangram_com