#روباه_سفید_پارت_12
پامو رو گاز فشار دادم واهنگ رو خاموش کردم
_امکان نداره چطوری دنبالم کردن
متوجه یه صدای بوق ریز تو ماشین شدم
_چقدر احمق بازی در اوردم...البته رد یاب
جلوم یه گله داری متروکه تو بیابون بود افتاب دیگه رفته بود با سرعت به اون سمت رفتم وماشین رو نگه داشتم اونا بخاطر سرعتم یکم ازم عقب مونده بودن سریع در عقب رو باز کردم وقلاده رو برداشتم وکشیدم اونم با دو باهام امد رفتم تو گله داری وتو یه جا تو کاه ها قایم شدم در باز شد ما تو دید نبودیم هرچی هم گشتن پیدامون نکردن
_لعنتی ها کجان؟
_من چه میدونم؟
_اصلا از کجا فهمید داریم دنبالش میریم
_شنیدم اون دختره زرنگر از این حرفاست
_در پشت بازه لابد از اونجا زدن بیرون
همشون به سمت در پشتی رفتن یه نفس راحت کشیدم
_تو چی هستی که همه دنبالتن ها؟
romangram.com | @romangram_com