#رخصت_پارت_6
حمید:به به ماهورخانم چشممون به جمالتون روشن شد
برگشتم وخیلی جدی گفتم :چشمتون اشتب میبینه مااصن جمال نداریم چراغ های چشمتو بخاموش(خاموش کن) که کنتورمیندازه ورشکستت میکنه
➖مزه نپرون چه قد دیرکردی ➖اتفاقا مزه نپروندم پروندی پرپرت کردم
➖بیابروسرکارت کلی دیرشده ازامروزت کم میکنم
➖درک اسفل السافلین
وازکنارش رد شدمو رفتم سرجام واسادمو لباسارو مرتب کردم
م*ر*ت*ی*ک*ه ی غزمیت رِبه رِ پاچه منو میگیره حیف که کارم پیشت گیره وگرنه نشونت میدادم
اخه خدانوکرتم تواین شهربه این بزرگی یه ادم حسابی نبود من بخت برگشته برم پیشش کارکنم هرروز دهن به دهن این یالقوز نشم
دِ نه دِ
ماهوربدبخت مگه نباس بخت سوخته اش زاربزنه
➖😜دلام
برگشتم ونگاه پسره کردم اه اه چه تیتیش مامانیه عوقم گرفت
چپکی نگاش کردمو وگفتم ➖ایی پاشو جمع کن حالم به هم خورد مرد هم مگه میگه دلام
➖😐سلام
➖علیک .فرمایش؟
➖چه بداخلاق😒
شصتم خبردارشد که این ازاون پیله هاس که تا دهنشو براش صاف نکنم ولم نمیکنه
بیخیال رفتم پیش نگارو گفتم ➖نگار بیا برو این یارو رو راه بنداز تاشتک متک ش نکردم
ونگار رفت سرجای من واستاد
پسره که سیریش ترازاین حرفا بود بازم اومد سمت من
وگفت ➖چرافرارمیکنی؟
➖…….
➖زبونم که نداری
➖د آخه عقب مونده من چی بگم بهت توروخدازده پس کله ات
یه تیکه کاغذازجیبش دراورد رو پیشخون گذاشت فک کنم شماره بود
➖بچپونمش توحلقت ننه باباتو یادت بره 😠؟
➖نه عزی….
ویه دونه خوابوندم توگوشش….
دستشو روی صورتش گذاشت وگفت عه چته روانی چرارم میخوری؟
romangram.com | @romangram_com