#رخصت_پارت_33

_…….

_جواب سلام واجبه ها

_گیریم که علیک

_ماهور باهات حرف دارم

_اولا که کیشمیش دم داره ماهور نه وماهورخانوم دوما من باتو هیچ حرفی ندارم

_گفتنی هاتو گفتی نزاشتی جوابشونو بدم

_دِ نه دِ من فقط جواب چیزایی رو دادم که شنفتم

جواب حرفای صد تا یه قاز تورو !

_من ؟چی گفتم که انگ نامردی میزنی

پوزخندی زدمو گفتم _ذّکی! این انگه؟هرچی هم گفته باشم حقته چون توهم انگ بی ابرویی زدی

واز کنارش رد شدم میخواستم برم سر کوچه میدونستم اخر این دعوا اش و لاشش میکنم

_ماهور خیلی بی معرفتی ۴ ساله فقط دارم حرف دوست داشتنتو میزنم جوابم اینه؟

برگشتم طرفش و باصدای بلندگفتم نزززززن دوسم نداشته باش

مگه من ازت خواستم خاطرمو بخای

جوابتم همون موقع دادم نگفتم یا داداش باش یا کلا نباش؟؟؟

سرشو پایین انداخت

وبافریاد گفتم

نگفتممم؟چرا زبونتو موش خورد؟ هان؟

غمزده شد دستاش مشت شد

_گفتی ولی به خرج دلم نرفت

گفتی ولی تو کتم نرفت بوق بوق اون پسره جلوی پات در مغازه حمید….

_اتیشم زد

_بتوچه که اتیشت زد مگه من ننه بابا ندارم که شدی دایه مهربون تراز مادر

_ادم که عاشق میشه حسودهم میشه

_جمع کن بابا

_جمع کردم سفره ی دلمو جمع کردم و دارم میرم

_کجا؟

_سربازی

_تو؟

_من چمه ؟

romangram.com | @romangram_com