#رخصت_پارت_31

بالا وپایینشو چک کردم چقد خوبه ابعاد

_خاک تو گورت مهناز این خضعولات چیه گوش میدی

_گمشو بد سلیقه اهنگه دیگه

_اگزوز موتور گازی اقاجونم ازاین قشنگ تره

_درحالی که میخندید گفت ماهور تواین حرفا روازکی یاد میگیری

_از دکون سرکوچمون کیلویی _کنجکاو نیستی راجب دیشب؟

_نه دیگه دخلی به من نداره

عین اسب داشتم دروغ میگفتم از فضولی داشتم پر پر میشدم

اره توراس میگی ومنم باور میکنم

تودلم گفتم قَدِتوقربون چیزفهم من

دیشب داشتم میومدم که پویان دم درسبز شد وگفت کجا؟

گفتم جایی کار دارم

گفت این وقت شب وخلاصه

_استپ استپ این خیلی رومخمه بزن بره تا ضبط ماشینتو توسرت خورد نکردم

مهناز باعصبانیت گفت ندارم چیز دیگه ای جون مادرت ولش کن

چپکی نگاش کردمو از تو کولم یه سی دی اهنگای مشتی دراوردم

_تو باخودت اینارو حمل میکنی ؟

_اینانیس که یه دونه سی دی بیشتر نیست اونم میبردم مغازه حمید

ضبط وروشن کردمو اهنگ پخش شد

عشق به شکل پرواز پرنده اس

عشق خواب یه اهوی رمندس …..

_حالا بنال

_بیشعور داشتم میگفتم از در اتاق زدم بیرون وبه قول خودت پویان پیله کرد وگفتم عیب نداره همراهم بیا به بابامم گفتیم حال ماهور بهم خورده داریم میریم ببرمیش بیمارستان باکلی بهونه بلخره پیچوندیمش

باپویان رفتیم اون ادرس که دادی پسره اینقد خوشگل وجیگر بود اصلا یادم رفت واسه چی رفتم

_خوب؟

_باهاش رفتیم بیمارستان

مادرش پیربود سرطان داشت…..

لبمو از حرص گاز گرفتم دلم سوخت واسه دلی که سوزوندمش

_خداکنه شفا پیدا کنه ماهور زن خوبی بود خیلی مهربون بود

_انشالله

romangram.com | @romangram_com