#رخصت_پارت_27

_تعارف تیکه پاره نکن دیگه حاجی بفرما جون به فرق سرم کردی

_من وحاج خانم اگه خدا قبول کنه میخوایم بریم سفر حج …

_مبارکتون باشه من این وسط چیکاره ام نکنه منم میخواین ببرین بلکه یکم ادم بشم

عصبی بودم نمیدونستم چی رو کجا میگم

چشمامو بسته بودم وهرچی به زبونم میومد میگفتم

_نمیزاری بگم که

_شرمنده حاجی از اولم گفتم که حالم خوش نیس شمابفرما

_حاجیه خانوم خونه تنهاست واحتیاج به مراقبت داره

_دوتا زن دارین؟

_حاجیه خانم مادرمه

_اااااااا مادرتون هنوز زنده اس؟

_باحرص گفت ماهور

_ینی منظورم اینه که هرچی عمر مادربزرگ مرحوم منه خاک ایشون باشه

خودمم نفهمیدم چی گفتم فقط میدونم بازم گاف دادم

باغضب نگام کرد واز بین دندونای کلید شده اش گفت ماهور؟

بادستپاچگی گفتم

_حاجی من که گفتم حالم خوش نیس کلید کردیا

_اینقد حرف تو حرف میاری ادم یادش میره چی میخواد بگه

_داشتم میگفتم منو حاج خانم

_حاج خانم مادرتون بود؟

_ای بابا دختر خنگ بازی درنیار حاج خانم زنمه حاجیه خانم مادرمه

منو خانمم میخوایم بریم حج مادرم خونه تنهاست پیره نیاز به مراقبت داره کسی روهم که ندارم

میخواستم خواهش کنم دوهفته ای رو که نیستیم تو بیای ومواظبش باشی

_من؟

به غیرتومگه کسی اینجاست والا حاجی مخم نمیکشه چی باس بگم

_بگو هستی یانه

_بودن که هستم حاجی اما مسعولیت داره ….سخته

_روت حساب کردما

_من… نمیشه حاجی منو یه پیرزن تنها تو یه خونه درندشت میدونی اگه دزد بیاد وخونتونو خالی کنه چی میشه ؟هیچی باس هم قد پول خون بابام خسارت بدم معاف کن سرور معاف کن

_اولا که خونه نگهبان داره و اشپز تو فقط مواظب خود مادرمی وبس دوما من رومعرفتت حساب کردم دختر کلی پزتو جلوی زنم دادم حالا میخوای سنگ رویخم کنی؟

romangram.com | @romangram_com