#رخصت_پارت_16


دمت گرم مشتی توهم بلدی چجوری حالمونو زابلو کنی ها(زایع وتابلو=مخفف)

تاغروب خیابونا مترمیکردم به هر دری که زدم کلیدش گم شده بود

دپرس وداغون واینا از توبلوار داشتم برمیگشتم

یه نَموره بارون میومد به قول امروزی ها هوا بد دونفره بود

اه اه حالم ازاین رمانتیک بازی ها به هم میخوره

خلاصه داشتم ازبلوار برمیگشتم هوا تاریک تاریک بود وملخ تو خیابون پر نمیزد

کف شهر این موقع شب

خو من پلنگم باشم بازم باید بترسم

بازم یاد نداری هام افتادم بازم یاد بی پولی واخربرج افتادم

اخربرج واسه پولدارا

میشه تفریح میشه پارتی به ماکه میرسه وا میرسه ،میشه نداری میشه اکرم خانومو کرایه خونش

میشه جیب خالی منو شرمندگی بابام

میشه دل شکسته داش کوچیکم

هه من یه داداش بزرگترم داشتم

ولی نداشتنش بهتره از بودنش

هعییی به قول ننه بزرگم اگر دردم یکی بودی چه بودی

ذکی این روزام که شدم عین پیرزنا مدام نقل قول میکنم

یوهو حس کردم یکی داره دنبالم میاد واسّادم واسّاد رفتم دنبالم اومد پاتند کردم اونم میومد یوهو برگشتم و نمیدونم چجوری باکیفم خوابوندم توصورتش

خو گرخیده بودم

اومدم دوپا دارم دوپا دیگه بقرضم وفرار کنم که دستمو گرفت و یه دستشو گذاشت تو صورتش

وگفت _آخ

بی تفاوت گفتم درد بی درمون

دستشو از صورتش برداشت ویکم نگام کرد

اَاَاَاَاین که همون پسرست

حقشه بزنم آش ولاشش کنم همه بد بختیام زیرسراین بود

دستمو کشید وبدون حرف بردم تو پیاده رو عین چی میترسیدم

_ااااه دِ ول کن دستمو بینم

_ول نمیکنم چرابازم رم خوردی هان؟؟مگه چیکارت کرده بودم؟

_هیچی راه افتادی پشت سرم ویراژ میدادی خوقلبم افتاد کف کفشم


romangram.com | @romangram_com