#رخ_دیوانه_پارت_56
باشه من میرم دیگه.
دیدی خودت نمیخوای امروز کلاس باشه چی میگی چرا نخوام پولش میدم اره میدونم
ریحان باید برم بیرون
این یعنی حامد داری بیرونم میکنی
ولی خدایی خودم کار داشتم دیگه ماشین ندارم مجبور شدم بخاطر یک مسیله مالی بفروشم و حالا باید از خط یازده واتوبوس استفاده کنم
بای بای حامد
برو بچه خنگ
به من نگو خنگ و پله های سه طبقه خانه با سروصدا پایین رفتم بیچاره همسایه ها از دست من عاصی شدن
خانه اقای بشری طبقه سوم یک خانه سه طبقه بود که تازگی فهمیدم خودش اینجا ساخت
همین طور خوش و خرم داشتم از پیاده رو های سنگ فرش شده میرفتم که چشمم یکی از لباس های فروشگاه اسپرت گرفت دروغ بگم عاشقش شدم با اون رنگ جیغش دلم برد کلا من دوتا رنگ دوست دارم یکی قرمز دومی یک رنگ تلفیقی از بنفش ارغوانی صورتی و ابی و قرمز دیگه سخت توصیف این رنگ
تا چشمم به قیمتش افتاد اه از نهادم بلند شدوضعیت مالیم مثل قبل نبود که راحت خرید کنم حتی ممکن از سطح متوسط پایین تر بشه
الان کسرا بود میگفت بیخیال دختر زندگی دو روز بخرش وهمیشه جدا از لباس انتخابی یکی دوتا دیگه به سلیقه خودش میخرید
romangram.com | @romangram_com