#رخ_دیوانه_پارت_55
یزد جشن صده
اهان باش
همین حین گوشیش زنگ میخوره و من فقط حرف های هایی که به مخاطبش میگه میشنوم
الو... چطوری بایرام... اره رفتن ...خوب چیکار کنم ...زدم تلفن خانه شکستم... نه یک دعوا کوچیک با بابا بود.... اره گفت بعد یزد برای لج من میرن بندر عباس ...اوه نه باشه میام... فعلا
من ماندم از این کلاس درس چند دقیقه درس داده
یک دفعه حامد گفت مشکلی نداره امروز زودتر کلاس تمام بشه ریحان
نه به شرطی که پول این جلسه نگیری
ای اصفهانی خوب چی همش به حرف گذشت و تلفن شما حالا خودت میدونی یا کلاس کامل برگذار میکنی یا من هزینه این جلسه نمیدم حامد خان
راستی ازمون داریریحان
اوهوم
شنیدم نقاشیت خیلی خوب؟
خوب که چی؟
هیچی
romangram.com | @romangram_com