#رخ_دیوانه_پارت_45

نمیدونم خدا روی پیشونی من نوشت جست وجو گر

کیا شقایق سوار ماشین میکنه منم با ماشین خودم پشت سرشون میرم

شقایق اصرار داشت منم برم اتلیه همراهشون اما حوصله نداشتم مراسم عقد خانه پدر شقایق بود

وقتی میرسم تا میرم داخل با سورن بر خورد میکنم ای بر خرمگس لعنت این اینجا چیکار میکنه شانس من بد بخت خوشی بهم نمیاد میخواد بیاد طرفم اما الان حوصله بحث نداشتم به طرف مامان شقایق میرم بهش تبریک میگم

میخوام به طرف سفره عقد میرم روی صندلی عروس میشینم و صدای تیک عکس گرفتن دختر خاله شایق

چطوری مهدیس

خوبم ناراحت نشدی عکس گرفتم

نه برای چی فقط لطف کن عکس برای خودم بفرست وپاکش کن

به کسی نشونش نده

بهت نمیاد این قدر حساس باشی شرایط

باعث شده گلم بریم که الان این دوتا کبوتر عاشق میاین الان پیش به سوی یک شب خوب

ای کاش لال میشدم این حرف نمیزدم یک دفعه دست کشیده شد چی شده من الان کجا دارم میرم با کی میرم

جیغ بزنم الان؟اره دیگه و یک دفعه یک جیغ خفه کشیدم

romangram.com | @romangram_com