#رخ_دیوانه_پارت_16
میخوام هر چی به نامم کردی بدم خانوادت من هیچی نمیخوام وقتی خودت نیستی خداشکر بابا سهیل شاید مثل شما نباشه اما کم نداریم من و برادرم ساشا
حالا میخوام ازت گله کنم مرد من دوازده سال با هم زندگی کردیم شب و روز کسرا گله دارم من از شادی باید میفهمیدم بهم علاقه داری؟؟؟
بی معرفت چرا به خودم یک جمله نگفتی شاید این دل بی صاحب منم تو دوست داشت
تصمیم گرفتم دیپلم سال دیگه بگیرم اره میدونم میگی تنبل خانم اما باور کن فقط یک سال دیر تر از تو دیپلم گرفتم
توی فکر فرو رفتم یاد زمانی افتادم که میخواستم انتخاب رشته کنم من میخواستم برم نقاشی عشق نقاشی بودم از کودکی مخصوصا این که کسرا خیلی حمایتم میکرد اما باباسهیل گفت نه
به هرروشی سعی کردم راضیش کنم حتی منی که با بابا سهیل هیچ وقت دعوا نکرده بودم دعوا کردم
اخر هم راضی نشد و رشته شیمی انتخاب کردم پنج ماه بعد کم اوردم گفتم ادامه نمیدم نه این که درسم بد باشه چون علاقه نداشتم
باباسهیل پشیمان شد و راضی شد رشته نقاشی بخوانم
دروس عمومی شش ماه خواندم و قرار به این شد یک سال دوره خصوصی نقاشی برم که این اتفاق ها افتاد
ارام از کنار قبر بلند میشم خستم انگار کوه کندم بر میگردم که برم با مهرزاد رو به رومیشم
مهرزاد تو اینجا چکار میکنی مگه الان خانه شما مراسم نیست چرا اینجایی
امدم پیش خواهرم انتطار نداشتی بی غیرت باشم بذارم تا این موقع تنها باشی
romangram.com | @romangram_com