رمان ریما

#ریما_پارت_69


طبقه ی اول/اتاق 16/بوی خطر میاد/یا شاید بویی بهتر

set your goals/bless our souls/im introuble.yes i know/

برنامه ریزی هات رو بکن/نفس هامون رو معطر کن/من توی خطر افتادم،آره میدونم!

but it feels like heaven/hey/you were likeone of thoes guys

اما حس خیلی خوبی داره/هی/تو dکی از اون پسرا بودی که

the kinde with wandering eye/hey/but isiad hey what the hel?for onece in my life ill take aride on the wildside!

یکی از اون ها که چشم های خیره کننده ای داشت/هی/ولی من گفتم:هی چته؟برای اولین بار تو زندگیم میخوام بد باشم!

****************************************

تو عمق آهنگ بودم که حس کردم دستای یه نفر دور کمرم حلقه شد!تو یه حرکت برگشتم دیدم رایانه.چشمام درشت شد!پیرهنش کو؟یه چشمک بهم زد و مجبورم کرد که به رقصیدن ادامه بدم!

you were so full of your self/but damn,youcute as well/

تو خیلی از خودت مطمئن بودی/ولی لعنتی،تو خیلی خوشگلی مثل همیشه!

you like my legs,i like your moves/anyonecould tell that its hard to denye that

تو پاهای منو دوست داشتی و من راه رفتنت رو/همه میتونستن اینو بفهمن و انکارش غیر ممکن بود

I did it agian now/ive got it allwrong/but it felt so righ

من الان باز انجامش دادم/من همرو اشتباه دادم /ولی حس خیلی خوبی داشت

i cant blievet it/all the mistakesthat/went on for too long

romangram.com | @romangram_com